هدف این پژوهش،بررسی مبانی مدیریت استراتژیک فناوری و نوآوری: تعاریف، بررسی نظام مند ادبیات، چارچوب یکپارچه و دستور کار تحقیقاتی، بود.این پژوهش توصیفی و کمی بود و بصورت تحقیقات کتابخانه ای انجام شد. در حالی که نوآوریها و فناوریهای جدید اغلب برای شکوفایی بلندمدت شرکتها مهم هستند، چنین نتایجی در سطح شرکت از اقدامات و تعاملات اعضای ...
بیشتر
هدف این پژوهش،بررسی مبانی مدیریت استراتژیک فناوری و نوآوری: تعاریف، بررسی نظام مند ادبیات، چارچوب یکپارچه و دستور کار تحقیقاتی، بود.این پژوهش توصیفی و کمی بود و بصورت تحقیقات کتابخانه ای انجام شد. در حالی که نوآوریها و فناوریهای جدید اغلب برای شکوفایی بلندمدت شرکتها مهم هستند، چنین نتایجی در سطح شرکت از اقدامات و تعاملات اعضای سازمانی که نوآوریها را توسعه میدهند و از فناوریهای جدید استفاده میکنند، پدید میآیند. "جنبش خرد بنیادها" به دنبال درک این موضوع است که چگونه اقدامات و تعاملات در سطح خرد (به عنوان مثال، فردی) به نتایج سطح کلان (مثلاً سازمانی) منجر می شود و روابط بین متغیرهای سطح کلان را واسطه می کند. اگرچه این جنبش در دهه گذشته به شدت رشد کرده است، اما هنوز عمیقاً حوزه فناوری استراتژیک و مدیریت نوآوری را فرا نگرفته است. به دلیل رشد فوق العاده آن، کاملاً تکه تکه و پراکنده است که مانع از شناسایی امیدوارکننده ترین فرصت ها برای تحقیقات آینده می شود. برای غلبه بر این وضعیت مشکل ساز، ما یک مرور ادبیات سیستماتیک از تحقیقات موجود در زمینه بنیادهای خرد در مدیریت استراتژیک فناوری و نوآوری انجام می دهیم، آن را در یک چارچوب یکپارچه ترکیب می کنیم، و مسیرهای امیدوارکننده را برای تحقیقات آینده ترسیم می کنیم.
رهبری استراتژیک کارآمد به عنوان یک عنصر مهم در کارایی عملکرد شرکت هایی که در فضای پویا و دشوار قرن بیست و یکم فعالیت می کنند ، محسوب می شود. در مواجهه با عدم امنیت و کمبود منابع اطلاعاتی ، برای رفع آشفتگی های محیطی و نیاز مستمر به تحول سازمانی مناسب برای تحقق اهداف تعیین شده ، به رهبری استراتژیک نیاز است. اکثر مطالعات مفهومی و تجربی نشان ...
بیشتر
رهبری استراتژیک کارآمد به عنوان یک عنصر مهم در کارایی عملکرد شرکت هایی که در فضای پویا و دشوار قرن بیست و یکم فعالیت می کنند ، محسوب می شود. در مواجهه با عدم امنیت و کمبود منابع اطلاعاتی ، برای رفع آشفتگی های محیطی و نیاز مستمر به تحول سازمانی مناسب برای تحقق اهداف تعیین شده ، به رهبری استراتژیک نیاز است. اکثر مطالعات مفهومی و تجربی نشان داده اند که رهبری استراتژیک به طور معناداری بر نتایج تأثیر می گذارد. علیرغم اهمیت رهبری استراتژیک ، مطالعات نشان داده است که تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد شرکت به محدودیتهای شرطی یا اثر تصادفی بستگی دارد. تاکنون ، فقط تعداد اندکی از مطالعات تجربی ارتباط مستقیم و غیر مستقیم بین رهبری استراتژیک ، محیط خارجی ، تحول سازمانی و نتایج را تجزیه و تحلیل کرده اند. هدف این مقاله بررسی این شکاف تحقیقاتی از طریق تجزیه و تحلیل انتقادی جنبه های مفهومی و تجربی مبانی نظری مرتبط با آن می باشد که بیان می کند این احتمال وجود دارد که محیط خارجی و تغییرات سازمانی بر رابطه بین رهبری استراتژیک و عملکرد سازمانی تأثیر بگذارد.این مقاله ، با آنالیز فرضیات نوظهور بیان می کند که تأثیر مستقیم رهبری استراتژیک بر نتایج، بحث برانگیز و مبهم است، زیرا تأثیر محیط خارجی و تغییرات سازمانی را می توان تعدیل و میانجی گری کرد. باید امیدوار بود که محققان و ژورنال ها برای تسریع در رفع خلا دانش موجود، تحقیقات تجربی در زمینه های مختلف انجام دهند.