بر اساس نظریه رهبری استراتژیک، این مطالعه، یک مدل نظری را برای بررسی تاثیر رفتارهای رهبری مدیران ارشد در هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار(IS-Business) در زمینه ادغام سیستم های سازمانی (ES) توسعه می دهد. به طور خاص، فرهنگ سازمانی به عنوان یک متغیر تعدیلگر بحرانی در مدل تحقیق بر اساس نظریه اقتضائی، افزوده می شود. نتایج تحلیلی ...
بیشتر
بر اساس نظریه رهبری استراتژیک، این مطالعه، یک مدل نظری را برای بررسی تاثیر رفتارهای رهبری مدیران ارشد در هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار(IS-Business) در زمینه ادغام سیستم های سازمانی (ES) توسعه می دهد. به طور خاص، فرهنگ سازمانی به عنوان یک متغیر تعدیلگر بحرانی در مدل تحقیق بر اساس نظریه اقتضائی، افزوده می شود. نتایج تحلیلی تجربی نشان می دهد که تاثیرات رفتارهای آرمان گرایانه و رفتارهای انگیزشی الهام بخش رهبری، محرک فوق العاده ای برای هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار هستند که بیشترین تأثیر مثبت را در ادغام سیستم های سازمانی دارد علاوه بر این، فرهنگ انعطاف گرا به طور مثبت رابطه بین رفتارهای رهبری استراتژیک و هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار را تعدیل می کند، در حالی که فرهنگ کنترل گرا به طور منفی این روابط را تعدیل میکند. مطالعه ما به ادبیات موجود در هر دو زمینه ی رهبری و هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار کمک می کند.
توسعه مدل تئوریکی که سیستم های ساخت و تولید را با قابلیت پیکر بندی مجدد را با باور های مدیریت ، مشارکت و عملکرد محیطی مرتبط می کند و تئوری نمایندگی و فرهنگ سازمانی را استخراج می نماید در مطالعه حاضر مورد نظر می باشد . اثرات احتمالی مختل کننده اندازه سازمان و تطبیق پذیری سازمانی در مطالعه به حساب می آیند . نتایج تست فرضیه ها با استخراج ...
بیشتر
توسعه مدل تئوریکی که سیستم های ساخت و تولید را با قابلیت پیکر بندی مجدد را با باور های مدیریت ، مشارکت و عملکرد محیطی مرتبط می کند و تئوری نمایندگی و فرهنگ سازمانی را استخراج می نماید در مطالعه حاضر مورد نظر می باشد . اثرات احتمالی مختل کننده اندازه سازمان و تطبیق پذیری سازمانی در مطالعه به حساب می آیند . نتایج تست فرضیه ها با استخراج پاسخ های 160 مدیر ارشد نشان می دهند که (1) هر چه مشارکا مدیریت ارشد بالاتر باشد که تحت تاثیر باور های مدیریت ارشد می باشد ، به شانس های بالاتر RMS برای تطبیق یافتن با سازمان ها به عنوان راهبرد ساخت و تولید اشان منجر می گردد ؛ (2) فرهنگ سازمانی باعث تعدیل رابطه بین سطح مشارکت مدیریت ارشد و پذیرش RMS ( و راهبرد های ساخت و تولید ) می گردد و (3) قابلیت پیکربندی مجدد بیشتر سیستم های ساخت و تولید به عملکرد بهتر محیطی منجر می گردد . علاوه بر این ، ما تئوری نمایندگی و فرهنگ سازمانی را برای توضیح نقش باور های مدیریت ارشد و مشارکت در دستیابی به عملکرد محیطی از طریق RMS یکی می کنیم . در نهایت ، ما پیشنهاداتی را به مدیرانی که علاقمند به استفاده ابزاری از تعهد مدیریت ارشد برای دستیابی به عملکرد محیطی و مشارکت در طرح کلی مسیر های تحقیق بیشتر هستند ،ارایه می کنیم .