هدف هوش تجاری این است که داده های بدست آمده از منابع اطلاعاتی مختلف از مشتریان، محیط، رقبا، بازارها و غیره را بررسی، یکپارچه سازی، جمع آوری و تحلیل کند تا بتواند عملکرد کسب و کارها و خصوصاً استارت آپ ها را بهبود بخشد. هدف تحقیق حاضر این است که تأثیر هوش تجاری بر عملکرد مالی استارت آپ ها را مطالعه کند. جدا از هدف عملی، روش استفاده شده ...
بیشتر
هدف هوش تجاری این است که داده های بدست آمده از منابع اطلاعاتی مختلف از مشتریان، محیط، رقبا، بازارها و غیره را بررسی، یکپارچه سازی، جمع آوری و تحلیل کند تا بتواند عملکرد کسب و کارها و خصوصاً استارت آپ ها را بهبود بخشد. هدف تحقیق حاضر این است که تأثیر هوش تجاری بر عملکرد مالی استارت آپ ها را مطالعه کند. جدا از هدف عملی، روش استفاده شده این مطالعه، توصیفی است. جمعیت آماری این مطالعه شامل مدیر عاملان و کارشناسان شرکت های استارت آپ است که در یک نمونه متشکل از 250 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه 43 گویه ای استفاده کردیم. نتایج نشان داد که هوش تجاری روی یادگیری شبکه ای در استارت آپ ها تأثیرگذار نیست اما با این حال هوش تجاری، ابتکار در استارت آپ ها را 0.99 واحد افزایش می دهد و ابتکار نیز به نوبه خود عملکرد مالی استارت آپ ها را 0.311 واحد، یادگیری شبکه برای افزایش ابتکار در استارت آپ ها را 0.632 واحد و یادگیری شبکه درباره بهبود عملکرد مالی در استارت آپ ها را 0.397 واحد افزایش می دهد. تأثیر هوش تجاری بر روی ابتکار و همچنین یادگیری شبکه نیز تأثیر ابتکار و یادگیری شبکه بر روی عملکرد مالی را تأیید کرد. لذا می توانیم نتیجه گیری کنیم که تأثیر هوش تجاری بر روی عملکرد مالی به صورت غیرمستقیم و از طریق نقش واسطه ای ابتکار و یادگیری شبکه در استارت آپ ها مورد مطالعه قرار گرفته است.
در دهه های اخیر ، رشد اقتصادی به دلیل اثرات مثبت خود، به یکی از اهداف اصلی سیاست های اقتصادی تبدیل شده است. رشد اقتصادی بالاتر علاوه بر سایر موارد موجب افزایش کالاها و خدمات ، بیکاری کمتر و در نهایت رفاه اقتصادی بیشتر می شود. در نتیجه ، بخش عمده ای از مبانی نظری در راستای تعیین تأثیرگذارترین متغیرها بر رشد اقتصادی برای طراحی ...
بیشتر
در دهه های اخیر ، رشد اقتصادی به دلیل اثرات مثبت خود، به یکی از اهداف اصلی سیاست های اقتصادی تبدیل شده است. رشد اقتصادی بالاتر علاوه بر سایر موارد موجب افزایش کالاها و خدمات ، بیکاری کمتر و در نهایت رفاه اقتصادی بیشتر می شود. در نتیجه ، بخش عمده ای از مبانی نظری در راستای تعیین تأثیرگذارترین متغیرها بر رشد اقتصادی برای طراحی یک سیاست اقتصادی مناسب ایجاد شده اند.برای دستیابی و حفظ مرحله رشد اقتصادی در طی زمان باید مجموعه ای از اقدامات انجام شود (نیسان ، گالیندو مارتین و مندز پیکازو ، ۲۰۱۱ ؛ رودریک ، ۲۰۰۵). متغیرهای زیادی، به ویژه پس از اصلاح اطلاعات آماری موجود در نظر گرفته شده است. این بدان معنی است که یک مطالعه کامل تر با در نظر گرفتن متغیرهای کمی ، مانند سرمایه انسانی (به عنوان مثال، کاپلرا، کونتین-پیلارت، لارازا-کینتانا، و مارتین- سانچز، ۲۰۱۹؛ نصیری و هاملن، ۲۰۱۸) و هزینه های عمومی و همچنین متغیرهای کیفی ، مانند توزیع درآمد (به عنوان مثال ، برین و گارسیا-پینالوسا ، ۲۰۰۵ ؛ آفونسو،نوس و سیلوا ، ۲۰۱۶) ، فساد (به عنوان مثال ، کیسیک و گوزلک ، ۲۰۱۸ ؛ مو ، ۲۰۰۱) ، و موسسات( به عنوان مثال ، بودرو ، نیکولایف و کلاین ، ۲۰۱۹ ؛ گالیندو مارتین ، مندز پیکازو و کاستانو مارتینز ، ۲۰۲۰ ؛ اوربانو ، تورو و آپاریسیو ، ۲۰۱۹) ، می تواند انجام شود ، که منجر به درک بهتر پویایی رشد می شود .
پلتفرمهای دیجیتالی که محصولات و خدمات را تجمیع میکنند، مانند گوگل شاپینگ یا آمازون، به عنوان واسطههای قدرتمند برای محصولات یا خدمات برند ظاهر شدهاند و برندهای سنتی محصولات را که عمدتاً دسترسی مستقیم به مصرفکنندگان را از دست دادهاند، به چالش میکشند. در این راستا، چندین برند با سابقه طولانی پلتفرم های خود را برای از سرگیری ...
بیشتر
پلتفرمهای دیجیتالی که محصولات و خدمات را تجمیع میکنند، مانند گوگل شاپینگ یا آمازون، به عنوان واسطههای قدرتمند برای محصولات یا خدمات برند ظاهر شدهاند و برندهای سنتی محصولات را که عمدتاً دسترسی مستقیم به مصرفکنندگان را از دست دادهاند، به چالش میکشند. در این راستا، چندین برند با سابقه طولانی پلتفرم های خود را برای از سرگیری کنترل و تقویت وفاداری مصرف کننده ایجاد کرده اند. به عنوان مثال، برندهای ورزشی مانند نایک، آدیداس یا آسیکس پلتفرمهای پیگیری و آموزشی راهاندازی کردند که امکان تعامل مداوم و همهجانبه بین شرکت کنندگان را فراتر از خرید محصول فراهم می کند. محققان، این پلتفرم های نوظهور را که برندهای آن در تلاش برای بهره برداری هستند، تجزیه و تحلیل می کنند و راهنمایی برای برندهایی ارائه می دهند که هدفشان پلتفرم سازی برای کسب و کارشان است. این راهنما شامل مفهومسازی پلتفرمهای دیجیتال بهعنوان مکانهای جمعسپاری مصرفکننده (یعنی مصرفکنندگان از شرکتکنندگان پلتفرم مانند برند، سایر مصرفکنندگان یا کسبوکارهای شخص ثالث ارزش کسب می کنند) و ارسال جمعی (یعنی مشتریانی که برای شرکتکنندگان پلتفرم ارزش ارائه میکنند) محصولات ،خدمات و محتوا همراه با چارچوبی کاملاً تعریف شده که برندها می توانند برای تجمیع انواع مختلف پلتفرم های شاخص استفاده کنند، می باشد. نویسندگان با ارزیابی پیامدهای جمعسپاری و ارسال جمعی برای روابط مصرفکننده-پلتفرم، یک گونهشناسی از حالتهای رابطه شبیه نمونه های اولیه را استخراج کرده و مجموعهای از پیشنهادات را برای کمک به برندهای محصول آفلاین توسعه میدهند تا از طریق پلتفرمسازی رشد کنند.